حبوه (فقه)حُبْوه اموالى از ترکه پدر، ويژۀ پسر بزرگتر است. ثبوت حبوه براى پسر بزرگتر از اختصاصات مذهب شیعه است. ۱ - معناحبوه در لغت به معنای مالی است که بدون منّت و چشمداشتِ عوض بخشیده شود. [۱]
ابنمنظور،لسان لعرب،ذیل «حبو».
[۲]
محمد بن یعقوب فیروزآبادی،ذیل «حبو»،القاموسالمحیط، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۳]
فخرالدینبن محمد طریحی، مجمعالبحرین، ذیل «حبو»، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ش.
و در اصطلاح فقهی عبارت است از بخشی از ترکه مرد متوفی که پیش از تقسیم ارث میان وارثان، به بزرگترین پسرش میرسد. [۴]
زینالدین بن علی شهیدثانی، رسائل الشهیدالثانی، ج۱، ص۵۰۱، رساله :۱۷ الحَبْوة، قم ۱۳۷۹ـ۱۳۸۰ش.
[۵]
احمد بن محمدمهدی نراقی، مستندالشیعة فی احکام الشریعة، ج ۱۹، مشهد ۱۴۲۰، ج ۱۹، ص ۲۰۱).
برخی فقها مفهوم حبوه را در منابع فقهی به همان معنای لغوی دانستهاند، زیرا حبوه در واقع نوعی بخشش شارع به پسر بزرگ متوفاست. [۷]
عبداللّه مامقانی، تحفةالصفوة فی احکامالحبوة، ج۱، ص۵، چاپ محییالدین مامقانی، چاپ سنگی تبریز ۱۳۲۰.
حبوه از مباحث ویژه فقه امامی است و در فقه اهل سنّت درباره آن بحث نشده است. [۸]
محمد بن محمد مفید، المسائل الصاغانیة، ج۱، ص۱۰۳ـ ۱۰۵، چاپ محمدقاضی، (قم) ۱۴۱۳.
۲ - در منابع فقهیحبوه در منابع فقهی در مبحث ارث مطرح شده و آثار مستقلی هم درباره آن نگاشته شده است. [۹]
آقابزرگ طهرانی، ج۶، ص۲۴۲ـ۲۴۴.
تمام فقهای شیعه حکم حبوه را پذیرفتهاند و ظاهراً فقط قاضی نعمان مصری (متوفی ۳۶۳) آن را نپذیرفته و آن را از احکام اختصاصی امامان معصوم علیهمالسلام دانسته است. [۱۰]
نعمان بن محمد قاضی نعمان، دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام، ج۲، ص۳۹۵ـ۳۹۶، چاپ آصف بن علیاصغر فیضی، قاهره (۱۹۶۳ـ ۱۹۶۵)، چاپ افست (قم، بیتا).
[۱۱]
عبداللّه مامقانی، تحفةالصفوة فی احکامالحبوة، ج۱، ص۹، چاپ محییالدین مامقانی، چاپ سنگی تبریز ۱۳۲۰.
۳ - حکمت حکمبرخی مؤلفان بر آناند که حکم حبوه ریشه در مناسبات زندگی قومی و قبیلهای گذشته دارد که پس از وفات رئیس قبیله، معمولا پسر بزرگ جانشین او میشده و برای حفظ موقعیت اجتماعی و سیاسی خود از بعضی وسایل، بهعنوان مظاهر جانشین او، استفاده میکرده است. [۱۲]
ناصر کاتوزیان، ارث، ج۱، ص۱۸۰ـ ۱۸۱، تهران ۱۳۷۶ش.
[۱۳]
مهدی شهیدی، ارث، ج۱، ص۱۱۵، تهران ۱۳۷۴ش.
برخی فقها حبوه را نوعی عوضِ مالی در برابر قضای نماز و روزههای فوت شده پدر ــکه بر پسر بزرگ واجب است ــ دانستهاند [۱۴]
ابنحمزه، الوسیلة الی نیلالفضیلة، ج۱، ص۳۸۷، چاپ محمد حسون، قم ۱۴۰۸.
[۱۵]
جعفر بن حسن محقق حلّی، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج۴، ص۸۲۶، چاپ صادق شیرازی، (تهران) ۱۴۰۹.
اما برخی گفتهاند که هیچگونه تلازمی میان این دو حکم وجود ندارد و مثلا درصورت فقدان حبوه هم، قضای نماز و روزه بر پسر بزرگ واجب است. [۱۶]
محمدجواد بن محمد حسینی عاملی، مفتاحالکرامة فی شرح قواعدالعلامة، ج۸، ص۱۴۰، چاپ افست قم: مؤسسة آلالبیت، (بیتا).
[۱۷]
ابوالقاسم بن محمدحسن میرزای قمی، جامعالشتات، ج۱، ص۲۴۶، چاپ مرتضی رضوی، تهران ۱۳۷۱ش.
[۱۸]
ابوالقاسمبن محمدحسن میرزای قمی، جامعالشتات، ج۱، ص۲۶۶ـ۲۶۷، چاپ مرتضی رضوی، تهران ۱۳۷۱ش.
[۱۹]
زینالدین بن علی شهیدثانی، رسائل الشهیدالثانی، ج۱، ص۵۴۰ـ۵۴۳، رساله :۱۷ الحَبْوة، قم ۱۳۷۹ـ۱۳۸۰ش.
۴ - حکمبه نظر مشهور فقهی، دادن حبوه به پسر بزرگ (در فرض وجود شرایط) واجب است و دیگر ورثه حق جلوگیری از آن را ندارند. مستند مهم این نظر، علاوه بر اجماع، تعابیر احادیث حبوه (مانند «لِاِبْنِهِ الْاَکْبَر» و «لِاَکْبَرِ وُلْدِه») است که بر حق مالکیت پسر بزرگ دلالت دارد. [۲۱]
احمد بن محمدمهدی نراقی، مستندالشیعة فی احکام الشریعة، ج ۱۹، مشهد ۱۴۲۰، ج ۱۹، ص ۲۰۲ـ۲۰۵.
اما برخی فقها آن را مستحب دانستهاند. [۲۵]
محمدباقر بن محمدمؤمن سبزواری، کفایةالاحکام، ج۱، ص۲۹۷، چاپ سنگی تهران ۱۲۶۹، چاپ افست اصفهان (بیتا).
[۲۶]
محمدجواد بن محمد حسینی عاملی، مفتاحالکرامة فی شرح قواعدالعلامة، ج۸، ص۱۳۶ـ۱۳۷، چاپ افست قم: مؤسسة آلالبیت، (بیتا).
[۲۷]
عبداللّه مامقانی، تحفةالصفوة فی احکامالحبوة، ج۱، ص۱۱ـ۱۲، چاپ محییالدین مامقانی، چاپ سنگی تبریز ۱۳۲۰.
[۲۸]
عبداللّه مامقانی، تحفةالصفوة فی احکامالحبوة، ج۱، ص۱۷ـ۱۹، چاپ محییالدین مامقانی، چاپ سنگی تبریز ۱۳۲۰.
به نظر برخی فقها، واژه حبوه در احادیث نیامده، ولی در منابع فقهی کاربرد و رواج یافته است. [۲۹]
محمدجواد بن محمد حسینی عاملی، مفتاحالکرامة فی شرح قواعدالعلامة، ج۸، ص۱۳۴، چاپ افست قم: مؤسسة آلالبیت، (بیتا).
[۳۰]
احمد بن محمدمهدی نراقی، مستندالشیعة فی احکام الشریعة، ج ۱۹، مشهد ۱۴۲۰، ج ۱۹، ص ۲۳۱ـ۲۳۲)،
مضامین احادیث بسیاری نیز بر حکم آن دلالت دارد.۵ - مصادیقدرباره مصادیق حبوه آرای متفاوتی وجود دارد که منشأ آن وجود احادیث مختلف است. بیشتر فقها آن را مُصحف قرآن ، انگشتر ، شمشیر و لباسهای شخصی متوفی دانستهاند. [۳۳]
حسن بن یوسف علامه حلّی، ارشاد الاذهان الی احکامالایمان، ج۲، ص۱۲۰، چاپ فارس حسون، قم ۱۴۱۰.
[۳۴]
محمدباقر بن محمدمؤمن سبزواری، کفایةالاحکام، ج۱، ص۲۹۶، چاپ سنگی تهران ۱۲۶۹، چاپ افست اصفهان (بیتا).
[۳۵]
امام خمینی، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۳۴۶، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
دیدگاه مشهور فقهی در مادّه ۹۱۵ قانون مدنی ایران نیز انعکاس یافته است. در بیشتر آرای دیگر، قرآن و انگشتر و شمشیر، مشترک است. ابوالصلاح حلبی لباسهای نماز و ابنجنید اسکافی [۳۷]
حسن بن یوسف علامه حلّی، مختلف الشیعة فی احکام الشریعة، ج۹، ص۱۷ـ۱۸، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۲۰.
ابزار جنگی را بر اینها افزوده و ابنبابویه ، اشیایی مانند کتاب ، مَرکب (راحله) و مسکن را نیز جزو حبوه دانسته است. [۳۹]
احمد بن محمدمهدی نراقی، مستندالشیعة فی احکام الشریعة، ج ۱۹، مشهد ۱۴۲۰، ج ۱۹، ص ۲۱۳ـ۲۱۵).
دلیل قول مشهور، اجماع و دلالتِ مجموعِ روایاتِ حبوه بر وجوب بخشش اشیای چهارگانه مذکور، همراه با چشمپوشی فقها از دیگر مصادیق، است. [۴۰]
محمدجواد بن محمد حسینی عاملی، مفتاحالکرامة فی شرح قواعدالعلامة، ج۸، ص۱۳۵، چاپ افست قم: مؤسسة آلالبیت، (بیتا).
اشکال این نظر را آن دانستهاند که مصادیق چهارگانه مذکور در هیچ حدیثی یکجا نیامده است. [۴۲]
محمدجواد بن محمد حسینی عاملی، مفتاحالکرامة فی شرح قواعدالعلامة، ج۸، ص۱۳۵، چاپ افست قم: مؤسسة آلالبیت، (بیتا).
[۴۳]
احمد بن محمدمهدی نراقی، مستندالشیعة فی احکام الشریعة، ج ۱۹، مشهد ۱۴۲۰، ج ۱۹، ص ۲۱۳ـ۲۱۴).
اگر اشیای مذکور متعدد باشد، مثلا متوفی دارای چند انگشتر یا لباس باشد، به نظر برخی فقها همه آنها حبوه است [۴۴]
محمدباقر بن محمدمؤمن سبزواری، کفایةالاحکام، ج۱، ص۲۹۷، چاپ سنگی تهران ۱۲۶۹، چاپ افست اصفهان (بیتا).
[۴۵]
احمد بن محمدمهدی نراقی، مستندالشیعة فی احکام الشریعة، ج ۱۹، مشهد ۱۴۲۰، ج ۱۹، ص ۲۱۵ـ۲۱۶)
، ولی برخی دیگر این حکم را فقط در مورد چیزهایی که در احادیث با لفظ جمع آمده (مانند «الثیاب») صادق میدانند [۴۶]
احمد بن محمدمهدی نراقی، مستندالشیعة فی احکام الشریعة، ج ۱۹، مشهد ۱۴۲۰، ج ۱۹، ص۲۱۵- ۲۱۶).
نه چیزهایی که به صورت مفرد (اسم جنس) ذکر شده است (مانند سیف و خاتم)، زیرا با اختصاص یک مصداق، حبوه محقق میشود و چون حکم حبوه برخلاف قاعده است، در موارد تردید، اصل بر عدم اختصاص است. [۴۸]
احمد بن محمدمهدی نراقی، مستندالشیعة فی احکام الشریعة، ج ۱۹، مشهد ۱۴۲۰، ج ۱۹، ص ۲۱۶).
در صورت تردید در مورد صدق مفهوم «لباس»، بر چیزهایی مانند کفش و کلاه و جوراب نیز همین اصل جاری است. [۴۹]
زینالدین بن علی شهیدثانی، رسائل الشهیدالثانی، رساله :۱۷ الحَبْوة، قم ۱۳۷۹ـ۱۳۸۰ش. ج ۱، ص ۵۰۷).
برای تعیین یک مصداق حبوه از میانِ مصادیق متعدد، راهحلهای گوناگونی ذکر شده است: قرعهکشیدن، حق انتخاب ورثه، حق اختیار مالک حبوه (مَحبُوٌّ لَه)، تعیین مصداقی که بیشتر به متوفی اختصاص داشته و تعیین مصداقی که وی بیشتر از آن استفاده میکرده است. [۵۰]
زینالدین بن علی شهیدثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج۸، ص۱۱۲، چاپ محمد کلانتر، نجف ۱۳۹۸، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
[۵۲]
عبداللّه مامقانی، تحفةالصفوة فی احکامالحبوة، ج۱، ص۶۸ـ۷۰، چاپ محییالدین مامقانی، چاپ سنگی تبریز ۱۳۲۰.
۶ - محبوٌله(کسیکه حبوه به او تعلق میگیرد)به نظر اجماعی فقهای امامی ، مالک حبوه فقط پسر بزرگ متوفی است، حتی اگر تنها فرزند یا تنها پسر متوفی و کوچکترین فرزند وی باشد. [۵۳]
احمد بن محمدمهدی نراقی، مستندالشیعة فی احکام الشریعة، ج ۱۹، مشهد ۱۴۲۰، ج ۱۹، ص ۲۲۲.
[۵۴]
امام خمینی، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۳۴۶ـ۳۴۷، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
محبوٌله باید فرزند بیواسطه متوفی باشد، چه حاصل نکاح دائم باشد چه نکاح منقطع یا تلقیح [۵۵]
حسن بن یوسف علامه حلّی، ارشاد الاذهان الی احکامالایمان، ج۲، ص۱۲۰، چاپ فارس حسون، قم ۱۴۱۰.
[۵۶]
زینالدین بن علی شهیدثانی، رسائل الشهیدالثانی، رساله :۱۷ الحَبْوة، قم ۱۳۷۹ـ۱۳۸۰ش. ج ۱، ص ۵۳۰؛
[۵۷]
محمد جعفر جعفری لنگرودی، دوره حقوق مدنی: ارث، ج۱، ص۱۷۰، ج ۱، تهران ۱۳۷۵ش.
بنابراین، شامل نواده متوفی نمیشود. [۵۸]
احمد بن محمدمهدی نراقی، مستندالشیعة فی احکام الشریعة، ج ۱۹، مشهد ۱۴۲۰، ج ۱۹، ص ۲۲۵).
در مورد شمول حکم حبوه به تنها فرزند ذکور متوفی که پس از وفات پدر به دنیا آید. [۵۹]
زینالدین بن علی شهیدثانی، رسائل الشهیدالثانی، ج۱، ص۵۲۴ـ ۵۲۵، رساله :۱۷ الحَبْوة، قم ۱۳۷۹ـ۱۳۸۰ش.
[۶۰]
احمد بن محمدمهدی نراقی، مستندالشیعة فی احکام الشریعة، ج ۱۹، مشهد ۱۴۲۰، ج۱۹، ص۲۲۵ـ۲۲۷.
[۶۱]
عبداللّه مامقانی، تحفةالصفوة فی احکامالحبوة، ج۱، ص۱۱۸، چاپ محییالدین مامقانی، چاپ سنگی تبریز ۱۳۲۰.
و نیز فرزندان ذکور دوقلو [۶۲]
احمد بن محمدمهدی نراقی، مستندالشیعة فی احکام الشریعة، ج ۱۹، مشهد ۱۴۲۰، ج ۱۹، ص ۲۲۴ـ ۲۲۵.
اختلافنظر وجود دارد. [۶۴]
ابنحمزه، الوسیلة الی نیلالفضیلة، ج۱، ص۳۸۷، چاپ محمد حسون، قم ۱۴۰۸.
[۶۵]
احمد بن محمدمهدی نراقی، مستندالشیعة فی احکام الشریعة، ج ۱۹، مشهد ۱۴۲۰، ج ۱۹، ص ۲۲۳ـ۲۲۴.
[۶۶]
امام خمینی، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۳۴۷، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
شرط دیگر محبوٌله آن است که خنثی نباشد. [۶۷]
زینالدین بن علی شهیدثانی، رسائل الشهیدالثانی، ج۱، ص۵۲۵ـ ۵۲۶، رساله :۱۷ الحَبْوة، قم ۱۳۷۹ـ۱۳۸۰ش.
همچنین محبوٌله باید مسلمان باشد، زیرا حبوه نوعی ارث است و کافر از مسلمان ارث نمیبرد. [۶۸]
احمد بن محمدمهدی نراقی، مستندالشیعة فی احکام الشریعة، ج ۱۹، مشهد ۱۴۲۰، ج ۱۹، ص۲۳۰).
درباره شرط بودن یا نبودن بلوغ [۶۹]
ابنحمزه، الوسیلة الی نیلالفضیلة، ج۱، ص۳۸۷، چاپ محمد حسون، قم ۱۴۰۸.
[۷۰]
زینالدین بن علی شهیدثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج۸، ص۱۱۳، چاپ محمد کلانتر، نجف ۱۳۹۸، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
و عقل [۷۱]
ابنحمزه، الوسیلة الی نیلالفضیلة، ج۱، ص۳۸۷، چاپ محمد حسون، قم ۱۴۰۸.
[۷۲]
امام خمینی، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۳۴۷، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
و رشد [۷۴]
محمدجواد بن محمد حسینی عاملی، مفتاحالکرامة فی شرح قواعدالعلامة، ج۸، ص۱۳۸، چاپ افست قم: مؤسسة آلالبیت، (بیتا).
و امامی بودن [۷۵]
زینالدین بن علی شهیدثانی، رسائل الشهیدالثانی، رساله :۱۷ الحَبْوة، قم ۱۳۷۹ـ۱۳۸۰ش.ج ۱، ص ۵۲۷)
برای محبوٌله، فقها اختلافنظر دارند.۷ - محبو منه(شخص متوفی)فرد متوفی که اموال او به عنوان حبوه منتقل میشود (مَحْبُوٌّ مِنه) فقط پدر است و این حکم شامل اموال مادر یا جدّ پدری نمیشود. نکته مهم دیگر آن است که مسلمان و امامی بودن پدر شرط انتقال حبوه به فرزند مسلمان او نیست. [۷۶]
احمد بن محمدمهدی نراقی، مستندالشیعة فی احکام الشریعة، ج ۱۹، مشهد ۱۴۲۰، ج ۱۹، ص۲۳۰ـ۲۳۱.
۸ - شرایط استحقاقفقها برای انتقال حبوه به محبوٌله شرایط دیگری نیز ذکر کردهاند، از جمله آنکه متوفی اموال دیگری جز حبوه داشته باشد. این نظرِ مشهور فقهای امامی است. [۷۹]
محمدبن مکی شهید اول، اللمعة الدمشقیة فی فقه الامامیة، ج۱، ص۱۵۸، چاپ محمدتقی مروارید و علیاصغر مروارید، تهران ۱۴۰۶.
[۸۰]
توضیحالمسائل مراجع: مطابق با فتاوای دوازده نفر از مراجع معظم تقلید، گردآوری محمدحسن بنیهاشمی خمینی، ج۲، ص۶۱۴، قم: دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۸ش.
که در مادّه ۹۱۵ قانون مدنی ایران هم آمده است [۸۱]
احمد بن محمدمهدی نراقی، مستندالشیعة فی احکام الشریعة، ج ۱۹، مشهد ۱۴۲۰، ج ۱۹، ص ۲۳۲.
[۸۲]
امام خمینی، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۳۴۷، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
دلیل مهم شرطکنندگان این است که برقرار شدن حکم حبوه در این فرض، نوعی ستم به ورثه خواهد بود. [۸۳]
احمد بن محمدمهدی نراقی، مستندالشیعة فی احکام الشریعة، ج ۱۹، مشهد ۱۴۲۰، ج ۱۹، ص ۲۳۱ـ۲۳۲).
به نظر برخی فقها ، شرط دیگر آن است که متوفی دینی معادل تمام ترکه یا بیشتر از آن نداشته باشد وگرنه حبوه، مانند اموال دیگر متوفی، صَرفِ پرداخت دیون میشود، زیرا حبوه همانند ارث ، پس از ادای دیون انتقال مییابد. [۸۴]
محمد حسن بن باقر نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائعالاسلام، ج۳۹، ص۱۳۴، ج ۳۹، چاپ محمود قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
[۸۶]
توضیحالمسائل مراجع: مطابق با فتاوای دوازده نفر از مراجع معظم تقلید، گردآوری محمدحسن بنیهاشمی خمینی، ج۲، ص۶۱۳، قم: دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۸ش.
[۸۷]
زینالدین بن علی شهیدثانی، رسائل الشهیدالثانی، ج۱، ص۵۴۷ـ۵۴۹، رساله :۱۷ الحَبْوة، قم ۱۳۷۹ـ۱۳۸۰ش.
شرط دیگر انتقال حبوه آن است که اعیان حبوه مورد وصیتِ متوفی نباشد، زیرا در این صورت، آن عین به مصارف مورد وصیت میرسد و اگر ارزش آن بیش از ثلث ترکه باشد، نفوذ وصیت نیاز به اجازه پسر بزرگ دارد. [۸۸]
محمدجواد بن محمد حسینی عاملی، مفتاحالکرامة فی شرح قواعدالعلامة، ج۸، ص۱۴۰، چاپ افست قم: مؤسسة آلالبیت، (بیتا).
[۸۹]
امام خمینی، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۳۴۷ـ۳۴۸، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
توانایی استفاده از حبوه شرط نیست؛ ازاینرو، شخص بیسواد نیز میتواند قرآن پدر خود را به عنوان حبوه مالک شود. ناقص بودن حبوه (مانند نگین نداشتن انگشتر یا شکسته بودن شمشیر ) نیز مانع انتقال آن نیست، مگر آنکه عرفآ مصداق آن نباشد. [۹۰]
عبداللّه مامقانی، تحفةالصفوة فی احکامالحبوة، ج۱، ص۹۳ـ۹۴، چاپ محییالدین مامقانی، چاپ سنگی تبریز ۱۳۲۰.
۹ - مجانی و عدم مجانی بودن انتقالبحث مهم دیگر درباره حبوه این است که آیا معادل ارزش حبوه از سهم ارثِ محبوٌله کسر میشود یا نه. به نظر مشهور فقهی، اختصاص یافتن حبوه به او مجانی است، یعنی ابتدا حبوه به محبوٌله داده میشود و سپس باقیمانده ترکه، بین همه وارثان (از جمله وی)، به نسبت سهام، تقسیم میگردد. [۹۱]
احمد بن محمدمهدی نراقی، مستندالشیعة فی احکام الشریعة، ج ۱۹، مشهد ۱۴۲۰ ج ۱۹، ص ۲۰۶).
مادّه ۹۱۵ قانون مدنی ایران نیز از این نظر پیروی کرده است. در برابر، برخی فقها بر آناند که معادل قیمت حبوه از سهم ارث محبوٌله کم میشود. [۹۲]
علی بن حسین علمالهدی، الانتصار، ج۱، ص۵۸۲ـ۵۸۳، قم ۱۴۱۵.
[۹۳]
حسن بن یوسف علامه حلّی، مختلف الشیعة فی احکام الشریعة، ج۱۹، ص۱۹، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۲۰.
[۹۴]
محمدباقر بن محمدمؤمن سبزواری، کفایةالاحکام، ج۱، ص۲۹۷، چاپ سنگی تهران ۱۲۶۹، چاپ افست اصفهان (بیتا).
[۹۵]
عبداللّه مامقانی، تحفةالصفوة فی احکامالحبوة، ج۱، ص۲۸ـ۳۹، چاپ محییالدین مامقانی، چاپ سنگی تبریز ۱۳۲۰.
بنابر نظر دوم، این بحث مطرح شده که آیا قیمت حبوه در هنگام مرگ معیار است یا در زمان گرفتن حبوه یا هنگام محاسبه آن. [۹۶]
عبداللّه مامقانی، تحفةالصفوة فی احکامالحبوة، ج۱، ص۳۹ـ۴۱، چاپ محییالدین مامقانی، چاپ سنگی تبریز ۱۳۲۰.
[۹۷]
عبداللّه مامقانی، تحفةالصفوة فی احکامالحبوة، ج۱، ص۹۲، چاپ محییالدین مامقانی، چاپ سنگی تبریز ۱۳۲۰.
[۹۸]
عبداللّه مامقانی، تحفةالصفوة فی احکامالحبوة، ج۱، ص۹۶ـ۹۷، چاپ محییالدین مامقانی، چاپ سنگی تبریز ۱۳۲۰.
[۹۹]
عبداللّه مامقانی، تحفةالصفوة فی احکامالحبوة، ج۱، ص۱۵۲ـ۱۵۷، چاپ محییالدین مامقانی، چاپ سنگی تبریز ۱۳۲۰.
۱۰ - فهرست منابع(۱) آقابزرگ طهرانی. (۲) ابنادریس حلّی، کتابالسرائرالحاوی لتحریر الفتاوی، قم ۱۴۱۰ـ۱۴۱۱. (۳) ابنبابویه، کتاب من لایحضُرُه الفقیه، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۴۰۴. (۴) ابنحمزه، الوسیلة الی نیلالفضیلة، چاپ محمد حسون، قم ۱۴۰۸. (۵) ابنزهره، غنیة النزوع الی علمی الاصول و الفروع، چاپ ابراهیم بهادری، قم ۱۴۱۷. (۶) ابنسعید، الجامعللشرائع، قم ۱۴۰۵. (۷) ابنمنظور،لسان العرب. (۸) ابوالصلاح حلبی، الکافی فیالفقه، چاپ رضا استادی، اصفهان (۱۳۶۲ش (. (۹) امام خمینی، تحریرالوسیلة، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷. (۱۰) محمد بن محمدتقی بحرالعلوم، بلغة الفقیة، چاپ محمدتقی آلبحرالعلوم، تهران ۱۳۶۲ش. (۱۱) توضیحالمسائل مراجع: مطابق با فتاوای دوازده نفر از مراجع معظم تقلید، گردآوری محمدحسن بنیهاشمی خمینی، قم: دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۸ش. (۱۲) محمد جعفر جعفری لنگرودی، دوره حقوق مدنی: ارث، ج ۱، تهران ۱۳۷۵ش. (۱۳) حرّعاملی،وسائلالشیعه. (۱۴) محمدجواد بن محمد حسینی عاملی، مفتاحالکرامة فی شرح قواعدالعلامة، چاپ افست قم: مؤسسة آلالبیت، (بیتا). (۱۵) محمدباقر بن محمدمؤمن سبزواری، کفایةالاحکام، چاپ سنگی تهران ۱۲۶۹، چاپ افست اصفهان (بیتا). (۱۶) محمد بن مکی شهید اول، اللمعة الدمشقیة فی فقه الامامیة، چاپ محمدتقی مروارید و علیاصغر مروارید، تهران ۱۴۰۶. (۱۷) زینالدین بن علی شهیدثانی، رسائل الشهیدالثانی، رساله :۱۷ الحَبْوة، قم ۱۳۷۹ـ۱۳۸۰ش. (۱۸) زینالدین بن علی شهیدثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، چاپ محمد کلانتر، نجف ۱۳۹۸، چاپ افست قم ۱۴۱۰. (۱۹) مهدی شهیدی، ارث، تهران ۱۳۷۴ش. (۲۰) فخرالدین بن محمد طریحی، مجمعالبحرین، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ش. (۲۱) حسن بن یوسف علامه حلّی، ارشاد الاذهان الی احکامالایمان، چاپ فارس حسون، قم ۱۴۱۰. (۲۲) حسن بن یوسف علامه حلّی، مختلف الشیعة فی احکام الشریعة، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۲۰. (۲۳) علی بن حسین علمالهدی، الانتصار، قم ۱۴۱۵. (۲۴) محمد بن یعقوب فیروزآبادی، القاموسالمحیط، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱. (۲۵) نعمان بن محمد قاضی نعمان، دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام، چاپ آصف بن علیاصغر فیضی، قاهره (۱۹۶۳ـ ۱۹۶۵)، چاپ افست (قم، بیتا). (۲۶) ناصر کاتوزیان، ارث، تهران ۱۳۷۶ش. (۲۷) عبداللّه مامقانی، تحفةالصفوة فی احکامالحبوة، چاپ محییالدین مامقانی، چاپ سنگی تبریز ۱۳۲۰. (۲۸) جعفر بن حسن محقق حلّی، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، چاپ صادق شیرازی، (تهران) ۱۴۰۹. (۲۹) محمد بن محمد مفید، المسائل الصاغانیة، چاپ محمدقاضی، (قم) ۱۴۱۳. (۳۰) ابوالقاسم بن محمدحسن میرزای قمی، جامعالشتات، چاپ مرتضی رضوی، تهران ۱۳۷۱ش. (۳۱) محمد حسن بن باقر نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائعالاسلام، ج ۳۹، چاپ محمود قوچانی، بیروت ۱۹۸۱. (۳۲) احمد بن محمدمهدی نراقی، مستندالشیعة فی احکام الشریعة، ج ۱۹، مشهد ۱۴۲۰. ۱۱ - پانویس
۱۲ - منابعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حبوه»، شماره۵۷۸۸. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت،ج۳،ص۲۰۸. |